سلام سلام مامان جونم چطوری؟ خوش میگذره ؟ دیدی ایندفعه زود برگشتم؟؟ وااااااای مامانی یه چیزی بهت میگم نترسیا ... چند دقیقه پیش که همینطوری پای کامپیوتر نشسته بودم یه سوسک بزرگ از اون وحشتناکا از کنارم رد شد ...انقده ترسیدم که نگو .. ولی چون بابا خواب بود جیغ نزدم مامان جونی اصلا خونه ی ما سوسک نداره ولی من سرشبی یکم پنجره رو باز گذاشته بودم فکر کنم اینجوری اومده تو خونه..... چشمت روز بد نبینه . همینجوری نفس نفس میزدم . قلبمو که اومده بود تو دهنم اول قورت دادم بعد رفتم سراغ حشره کش . تا برگشتم دیدم اومده دم در اتاق . همینکه حشره کش رو زدم در رفت و رفت زیر میز آینه .... دیگه هم هرچی وایستادم نیومد بیرون .. منم تند تند حشره کش می...